دوکبوترخونین بال که دردفاع ازآرمانهای نظام وانقلاب اسلامی عاشقانه به سوی معبودپرکشیدندونام خودراجاودانه کردند.انشاالله زندگینامه وخاطرات این دوشهیدارجمندبزودی درمعرض مطالعه علاقمندان قرارخواهد گرفت .
دوکبوترخونین بال که دردفاع ازآرمانهای نظام وانقلاب اسلامی عاشقانه به سوی معبودپرکشیدندونام خودراجاودانه کردند.انشاالله زندگینامه وخاطرات این دوشهیدارجمندبزودی درمعرض مطالعه علاقمندان قرارخواهد گرفت .
سلام-از اینکه به وبلاگ من سر زدی ممنونم، اسم تیار را هم اضافه کردم، من بچه هیان نیستم، من مادرم محمودوند و پدرم شاه کرمی و ساکن خرم آبادهستیم،
من و شهید چراغعلی سال اول دبیرستان همکلاس بودیم، یادش بخیر، دبیرستان طالقانی معمولان(آخرمعمولان)، زمانیکه پورحسینی رئیس مدرسه و آقای میر معاون او بود برای بسیجی ثبت نام می کردند، شهید چراغعلی، عیسی محمودی، روح الدین صادقی، ولی اله امیدی، خیلی های دیگر و من دریک کلاس بودیم،
چراغعلی ثبت نام کرد و رفت بسیجی یادم هست بار اول یک ترکش ریز توی چشمش خورده بود، چشمش کاملاً ضربه دیده و آبی شده بود، یکبارآمد سرکلاس خیلی درباره جبهه برایمان تعریف کرد، بار دوم که جبهه رفت، شهید شد، روز تشیع جنازه اش از مقابل سپاه معمولان تا قبرستان معمولان با پای پیاده او را تشیع کردیم، محال است از کنار این قبرستان بگذرم و چراغعلی و خاطراتش را یادآوری نکنم،
ممنونم که مرابه یا آن روزها انداختی.
مرسی که سر زدی راستی از پدرم هم پرسیدم و خاطراتش را با این دو شهید بهم گفت.خیلی دوست دارم خاطرات شما رو هم بشنوم و برام بنویسی